کتاب «هفت قانون معنوی موفقیت» نوشتهی دکتر «دیپاک چوپورا» و ترجمهی «گیتی خوشدل» است. اگرچه عنوان این کتاب هفت قانون معنوی موفقیت است ولی میتوان آن را هفت قانون معنوی زندگی نیز نامید. زیرا همان اصولی را عرضه میکند که طبیعت برای آفرینش هر چیز در بعد مادی از آنها سود میجوید. هفت قانون معنوی موفقیت از دید دیپاک چوپرا عبارتند از: «قانون"دارما" یا غایت حیات»، «قانون توانایی مطلق»، «قانون بخشایش»، «قانون "کارما" یا علت و معلول»، «قانون کمترین تلاش»، «قانون قصد و آرزو» و «قانون عدم دلبستگی» است. با توجه به استقبال بیسابقهٔ عموم از کتاب "هفت قانون معنوی موفقیت"، دکتر "چوپرا" از همهٔ جهانیان خواسته که بهمنظور ایجاد یگانگی در آگهی جمعی سیارهٔ زمین، هرروز هفته را به ترتیب، به یکی از قانونهااختصاص دهند.
کوه پنجم کتابی زیبا از پائولو کوئیلو می باشد که بایشان در این کتاب نحو دیگری اعتقادات خاص خود را بیان می کند. داستان شرح دوره ای از زندگی یک پیامبر است که طی اتفاقاتی با یک زن آشنا می شود و بعد از مرگ او پسر آن زن را نگهداری می کند. در همین حال حوادث جالبی برای آن قوم پیش می آید که بسیار عبرت آموز است.
این کتاب، راهنمای ذهن قدرتمند انسان است و در آن نحوه استفاده از این نیروی بیپایان، با روشی بسیار ساده و کاربردی ارائه شده است. محتوای کتاب بیانگر مکانیسم دستیابی به اهداف و خلق آینده دلخواه میباشد. علمی و کاربردی بودن این کتاب و نیز تناسب آن با فرهنگ دینی و ایرانی، باعث شده تا در مدتی کوتاه در ردیف پرفروشترین کتابهای ایران قرار بگیرد.
"چگونه زیبا سخن بگوییم" اثر محمدرضا تقدیمی
امروزه هنر خوب سخن گفتن، نخستین عامل رشد و پیشرفت به شمار میآید. این هنر آن است که هر کس در مراحل تحصیل، درست گفتن و درست خواندن و نوشتن را بهخوبی فرابگیرد و آن را باارزش بپندارد. بدون شک نیروی بیان، تأثیر شگرفی بر پیشرفت زندگی خواهد داشت در این کتاب صوتی شما با شیوههایی آشنا میشوید که میتواند در زمان اندکی و با تمرین به زیبایی سخن بگویید. این کتاب از بخشهای گوناگونی علمی و عملی تشکیلشده است. دانستههای اخلاقی، اجتماعی، روانی، بهداشتی و نیز تمرینات انفرادی، در جهت گویایی و زیبایی سخن میگوید.
کتاب «شفای زندگی» نوشتهی «لوئیز ال هی» یکی از نویسندگان، سخنوران و درمانگرهای تاثیرگذار در دنیا است. این کتاب در زمینهی خودسازی، تحول جسم و جان و ذهن و همینطور پزشکیکلینگر در سراسر دنیا بسیار معروف است. شفای زندگی در چهار بخش و 15 فصل تدوین شده است.
لوئیز هی در فصل پانزدهم این کتاب در یک جدول مفصل به هریک از بیماریها اشاره میکند و علل احتمالی پدید آمدن آنها و همینطور الگوی ذهنی جایگزین را معرفی میکند.لازم به توضیح است این فصل در واقع حاوی مطالب کتاب دیگری از لوییز هی به نام شفای تن است.
يك عاشقانه ي آرام اثر نادر ابراهیمی در مورد گيله مردي مبارز و سياسي است كه عاشق عسل دختر آذري زيبا و سياسي مسلكي مي شود . كل كتاب روند و مراحل و برنامه ريزي هاي زندگي مبتني بر عشق اين دوست . با زباني شاعرانه بيان عشقي شاعرانه و زيبا . عاشقاني كه سعي مي كنند در لحظه لحظه با هم بودن عاشق هم باشند و نگذارند عشقشان به رخوت و عادت كشيده شود . عاشقاني كه با زمان مبارزه مي كنند .
کتاب گویای «جادوی جهتدار کردن زندگی» اثر دکتر «برایان ترسی» است. برایان تریسی به شما کمک میکند که با روشها و نکات کلیدی آشنا شوید، مسیر رسیدن به آینده را تشریح کنید و به شما می آموزد که چگونه تغییرات جهت دار کردن زندگی را تحت کنترل خود درآورید. در بخشی از این کتاب گویا میشنویم: «مقدار تسلط شما بر روی اهدافتان بستگی به مقدارعمل شما برای رسیدن به آن هدف دارد، نه به اندازهی اطلاعاتی که در مورد آن دارید. زندگی باید همیشه پر از هدفهای کوچکتر باشد که در راه جهتدار کردن زندگی موفقتر باشید. وقتی بتوانید هدفمند زندگی کنید، کنترل زندگیتان را
در دست خود احساس خواهید کرد و در نتیجه هر روز شادتر خواهید شد. همیشه اهداف بلند مدت سریعتر از حد انتظار تحقق مییابند پس فقط کافیست تصمیم به انجام کاری بگیرید و نسبت به آن اقدام کنید.»
کتاب گویای «جنایت و مکافات» اثر «داستایوفسکی» است.
این کتاب داستان دانشجویی به نام راسکولْنیکُف را روایت میکند که بهخاطر اصول مرتکب قتل میشود. بنابر انگیزههای پیچیدهای که حتی خود او از تحلیلشان عاجز است، زن رباخواری را همراه با خواهرش که غیرمنتظره به هنگام وقوع قتل در صحنه حاضر میشود، میکُشد و پس از قتل خود را ناتوان از خرج کردن پول و جواهراتی که برداشته میبیند و آنها را پنهان میکند. بعد از چند روز بیماری و بستری شدن در خانه راسکولنیکف هرکس را که میبیند میپندارد به او مظنون است و با این
افکار کارش به جنون میرسد. در این بین او عاشق سونیا، دختری که بهخاطر مشکلات مالی خانوادهاش دست به تنفروشی زده بود، میشود. داستایفسکی این رابطه را به نشانهٔ مِهر خداوندی به انسان خطاکار استفاده کردهاست و همان عشق، نیروی رستگاریبخش است. البته راسکولنیکف بعد از اقرار به گناه و زندانی شدن در سیبری به این حقیقت رسید.